ما نبودیم اونکه باید... دل نبستیم به رفاقت ...راهمون جدا بود از هم...توی جاده ی صداقت ... می شد اما نشدیم ما...غرق یک غروب زیبا...ندادیم دلو به غربت...نشدیم راهی فردا...چیزه!اینام به ذهن من رسید...
سلام گفتی اومدم بهت بگم همین روزا مسافرم همیشه یک نفر میره ادمو تنها میذاره یکی مسافر و یکی اینور دنیا میمونه کاش دیوان داشتین شعراتون ادمو میخکوب میکنه به بلوگتون
لحظه هامو همه کشتم... تکیه گاه هم تو بهت شب در به در نبودیم عجیب حس کردم این دو بخش رو... شعر نزدیکی به بود به حال و هوای چندین روزه ام..با تشکر از شما دی:))
؟
پنجشنبه 20 مردادماه سال 1384 ساعت 03:39 ق.ظ
http://?
با اجازه خودم اینو میخونم. میخوای بخا نمیخوای هم به من چه.
سلام اشکان جان... من برگشتم! دوست نداشتی برای پست بالاییت نظر بدیم؟ عیبی نداره این پایین می نویسیم. منم بعضی وقتا این طوری می شم! شعر بالایی خیلی حرف دل من بود. واقعا تبریک باید بگم با این استعدادت. ازش خیلی خوب استفاده می کنی. امیدوارم همیشه موفق باشی. از کامنتهاتم خیلی ممنونم. به توصیه های شما عمل خواهد شد قربان! :))
اشکان !
دوشنبه 24 مردادماه سال 1384 ساعت 09:50 ب.ظ
....من قصد داشتم کلا قسمت ارسال نظرات رو برای همیشه بی خیال شم....و البته اینکارو خواهم کرد....! دوستانی محبت داشتند و با ایمیل نظرشون رو دادند....و این همون چیزی بود که من توقع داشتم و دوست داشتم... .....خودم به شخصه از این به بعد سعی میکنم که از طریق ایمیل برای دوستان ایمیل بدم. گمون کنم اینجوری ارتباط و احترام عمیق تری برای هم قایل میشیم.... بذار یه بارم که شده کمییت فدای کیفیت بشه ..
ما نبودیم اونکه باید... دل نبستیم به رفاقت ...راهمون جدا بود از هم...توی جاده ی صداقت ...
می شد اما نشدیم ما...غرق یک غروب زیبا...ندادیم دلو به غربت...نشدیم راهی فردا...چیزه!اینام به ذهن من رسید...
سلام گفتی اومدم بهت بگم همین روزا مسافرم همیشه یک نفر میره ادمو تنها میذاره یکی مسافر و یکی اینور دنیا میمونه کاش دیوان داشتین شعراتون ادمو میخکوب میکنه به بلوگتون
سلام ...
درسته که دله ولی ساخته از اب و گله
یا حق
زنده به گور...؟؟؟؟؟؟؟؟
لحظه هامو همه کشتم...
تکیه گاه هم تو بهت شب در به در نبودیم
عجیب حس کردم این دو بخش رو...
شعر نزدیکی به بود به حال و هوای چندین روزه ام..با تشکر از شما دی:))
با اجازه خودم اینو میخونم.
میخوای بخا
نمیخوای هم به من چه.
تو سکوت شب زخمی می شکنه بغض غرورم...
سلام اشکان جان... من برگشتم! دوست نداشتی برای پست بالاییت نظر بدیم؟ عیبی نداره این پایین می نویسیم. منم بعضی وقتا این طوری می شم! شعر بالایی خیلی حرف دل من بود. واقعا تبریک باید بگم با این استعدادت. ازش خیلی خوب استفاده می کنی. امیدوارم همیشه موفق باشی. از کامنتهاتم خیلی ممنونم. به توصیه های شما عمل خواهد شد قربان! :))
....من قصد داشتم کلا قسمت ارسال نظرات رو برای همیشه بی خیال شم....و البته اینکارو خواهم کرد....!
دوستانی محبت داشتند و با ایمیل نظرشون رو دادند....و این همون چیزی بود که من توقع داشتم و دوست داشتم...
.....خودم به شخصه از این به بعد سعی میکنم که از طریق ایمیل برای دوستان ایمیل بدم.
گمون کنم اینجوری ارتباط و احترام عمیق تری برای هم قایل میشیم....
بذار یه بارم که شده کمییت فدای کیفیت بشه ..
شاد باشید.
و
با تشکر از شما
سلام سایتت واقعا مظخرف هستش